نمادها و نشانه ها یکی از مهم ترین موضوعاتی هستند که غالب هنرها به صورتی با آن سروکار دارند.
نماد ها غالبا پا در غیب و افسانه ها دارند، یا در پس تاریخی مبهم پنهان ند و از این حیث موضوعات محترمی برای عالمان تجربی دنیای امروز به نظر نمی آیند!
در دوران امروز که دوران اوج علم زدگی و تجربه گرایی ست و به ظاهر شاهد غروب افسانه ها و افول نگاه غیبی هستیم، کمتر توقع می رود که نمادها این گونه که امروز مورد توجه واقع شده اند، مورد توجه قرار گیرند!
تا چند وقت قبل اگر بشر به دنبال واکاوی نمادها بود، راحت می شد گفت که به منزله ی تفریح و سرگرمی و شهوت بیشتر دانستن و خودارضایی علمی ست که به این گونه مشاغل مشغول می شود، اما امروز چیز دیگری رخ داده ست.
چندی ست که در محافل مختلف و رسانه های متعدد سخن از نمادها و نشانه هایی می رود که داستانی گویا را روایت می کنند و جان کلام دارد می گوید که ای مردم عالم! قریب به دو هزارسالی ست که فریب خورده اید!
و شاید همین نو بودن حرف و انتقادی بودنشان -که اندکی مایه ی تسکین فریب خوردگان می گردد- موجب شده باشد که این طور در میان رسانه های اینترنتی و دیگر کم کم محافل نیمه علمی شیوع پیدا کند.
مردمان بسیاری که دل خوشی چندانی از آن چه جهان غرب ایشان را بدان رسانده ندارند، در پس این نشانه شناسی ها و داستان پردازی ها ، خود را در مقام کسی می بینند که فکر می کند حالا دیگر می داند! و از این بابت خوشحال می گردند! و راضی می شوند! و ....
داستان هایی در باب ستارهی پنج پر و شش پر و نماد شیطان و فراماسونری و دجال و یهود و ......
از بررسی کیفیت این نشانه شناسی هایی که این روزها باب شده و درستی و غلط شان فعلا گذر می کنم و سعی میکنم ذیل سرفصل نمادها و نشانه ها، آرام آرام ، علمی تر و مستندتر، به نمادها بپردازم!
اما ، به نظرم این ها خبر از رخدادی دارند!
بی دلیل نیست این خیال پردازی ها ......
بی دلیل نیست....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر